با دیدن زن فروشگاهی غم سنگینی مرا فرا گرفت خیلی دلم می خواست تا مقاله ای بنویسم و میان زنان فروشگاهی پخش کنم تا شاید عده ای بیدار شوند
و این چنین شد که مقاله زیر تولد یافت
به سختی راه می رفت
حقم داشت با اون تنگی لباسها و کفشهای پاشنه بلندش نمیشه تندتر از این راه بره
از نوع پوشیدنش می شد فهمید از فروشندگان داخل پاساژه
بقیه در ادامه مطلب
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !