با الهه در دانشگاه آشنا شده بودم. دختري سرزنده و شاداب که براي تمام
زندگي اش برنامه داشت. وقتي از او خواستگاري کردم با رفتاري متين نه جواب
رد به من داد و نه جواب مثبت. فقط گفت بايد بيشتر با هم آشنا شويم چون
ازدواج موضوع خيلي مهمي است که نمي توان سهل انگارانه درباره آن تصميم
گرفت. درباره او با خانواده ام صحبت کردم و آنها هم همه چيز را به عهده
خودم گذاشتند. مدتي از رابطه مان گذشت. سعي مي کردم از کارهايش سر دربياورم
و وقتي مي ديدم ا
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !