یروز اصلا حالم خوب نبود. رفتم بیمارستان، آزمایش دادم. دکتر گفت: خونت غلیظ شده، باید رقیقش کنیم. گفتم: چرا غلیظ شده؟ من که در طول روز چیز زیادی نمیخورم، این چیزهایی هم که میخورم اشک چشمم را هم نمیتواند غلیظ کند چه برسد به خونم. گفت: دنیا همین است دیگر، کجای کار دنیا حساب و [...]
یروز اصلا حالم خوب نبود. رفتم بیمارستان، آزمایش دادم. دکتر گفت: خونت غلیظ شده، باید رقیقش کنیم. گفتم: چرا غلیظ شده؟ من که در طول روز چیز زیادی نمیخورم، این چیزهایی هم که میخورم اشک چشمم را هم نمیتواند غلیظ کند چه برسد به خونم. گفت: دنیا همین است دیگر، کجای کار دنیا حساب و کتاب دارد که غلظت خون شما داشته باشد؟
خلاصه دکتر شروع کرد به آمادهشدن برای رقیقکردن خون که گفتم: دکترجان آمپول رقیقکنندهتان که اروگوئهای نیست؟ گفت: چطور؟ گفتم: در روزنامه خواندهام رقیقکنندههای اروگوئهای خوب نیستند، زیادی رقیق میکنند، آدم ریق رحمت را سر میکشد. نگاهی عاقل اندر سفیه به من کرد و گفت: شما چرا حرفهای روزنامهها را باور میکنی؟ محصولات کشور اروگوئه خیلی هم محصولات خوبی هستند، اروگوئه کشور پیشرفتهای است، مگر ندیدی تیمشان قهرمان کوپا آمهریکا شد؟ گفتم: دکترجان چه ربطی دارد، بعد از آن سالی که فرانسه قهرمان جهان شد توی خونهای فرانسوی اچ.آی.وی مثبت پیدا شد مگر یادت نیست؟ گفت: اروگوئه را با فرانسه مقایسه نکن و اصلا حرف سیاسی نزن، اگر میخواهی حرف سیاسی بزنی از بیمارستان بیرونت میکنم. خوشحال شدم و هر چه توانستم حرف سیاسی زدم تا از بیمارستان بیرونم کردند
بقیه در ادامه مطللب.
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !